دانلود رایگان فایل

دانلود مقاله پایان نامه پاورپوینت

دانلود رایگان فایل

دانلود مقاله پایان نامه پاورپوینت

گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن

گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن
دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 120
گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 120
دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه

تربیت دینی یکی از مهم ترین اهداف نظام آموزشی کشور است و اهمیت و جایگاه ویژة آن باعث شده است درس مستقلی، که عموماً تحت عنوان قرآن و تعلیمات دینی شناخته می شود، با سایر دروس در هر پایه تفاوت های عمده ای داشته باشد. اصولاً ماهیت دروس دینی به گونه ای ا ست که از نظر محتوای آموزشی، فرایند یادگیری و شیوه های آموزشی با دروس دیگر قابل مقایسه نیست.
به عبارت دیگر، هر فعالیتی که از سوی معلم برای یادگیری در دانش آموز انجام شود، صرف نظر از ارزش محتوای مورد یادگیری، آموزش و تدریس محسوب می شود. در این صورت و دروسی چون ریاضی، جغرافیا، زیست شناسی، تاریخ، علوم پایه و... همگی از این نظر در یک ردیف جای می گیرند، اما اگر یادگیری را مفهومی فراتر از آموزش تلقی کنیم و در واقع آن را هدف آموزش بدانیم، در آن صورت باید فرایندی را که در استمرار زمان باعث ایجاد تمرین، تجربه و تغییرات تدریجی و نسبتاً پایدار در دانش آموز شود، یادگیری تلقی کرد.(ساجدی ،ش42: 4)
درس پیام های آسمانی از این نظر با سایر دروسی که نام بردیم بسیار متفاوت است.
زیرا یادگیری در تربیت دینی بیش از آنکه نظری باشد، عملی است. در حالی که سایر دروس1 چندان در عرصة عملی مطرح نیستند. اگر چه در مورد آموزش دروس آزمایشگاهی مفهوم آموزش عملی به چشم می خورد؛ اما عمل در این دروس همان مهارتی است که اگر در فرایند آموزش به دست نیاید، لطمه ای به شخصیت و ساختار وجودی دانش آموز وارد نخواهد ساخت؛ چراکه حوزة عمل در آن ها خود محتوای دروس اند، نه خود دانش آموز. در حالی که هدف تربیت دینی ایجاد کنش و رفتارهای خاصی است که بود و نبود آن ها اساساً بر ساختار وجودی و شخصیت دانش آموز تأثیرگذار است. تربیت یعنی استعدادهای درونی را، که بالقوه در یک شیء موجود است، به فعلیت در آوردن و پروردن و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است.( مطهری، :56 و 57)
بر آن است تا استعدادها و قابلیت های دانش آموز را در جهت کمال انسانی وی در تقرب به خداوند، که سرچشمة کمال است، شکوفا کند و در این مسیر از توانایی های خود بهره ببرد.
لذا چنانچه ارزش های وجودی فرد برای خودش یا برای آموزش دهندگان وی شناخته شده نباشد، تربیتی صورت نخواهد گرفت و آنچه در قالب تربیت صورت می گیرد، بیشتر شرطی شدن است تا پرورش و تغییر رفتار آگاهانه، که از مشخصات تربیت به معنای واقعی آن است. تفاوت معنای تربیت در مورد انسان و حیوان نیز همین است. برای مثال، اگر بخواهیم رفتاری مؤدبانه مانند & دست دادن& را به کودک بیاموزیم، کافی است او را عملاً در موقعیت های مختلفی که این کار مجاز است، تعلیم دهیم و محدودة این رفتار را برای او مشخص کنیم. به این ترتیب، او به تدریج خواهد آموخت که کی، کجا و با چه کسانی دست بدهد.
حال اگر اتفاقاً دست این کودک یا نوجوان در حادثه ای آسیب ببیند، بشکند یا به هر دلیل دیگری نتواند دست خود را حرکت دهد، این رفتار مؤدبانه به شکلی دیگر، که جایگزین قبلی است، باز هم صورت می گیرد؛ مثلاً تکان دادن یا خم کردن سر و... . در حالی که همین دست دادن را می توان به حیوانات نیز آموخت. چنان که در سیرک های نمایشی توسط مربیان کارآزموده به شیرها آموزش داده می شود و آن ها نیز مانند انسان ها با مردم دست می دهند. اما هرگز شیر آسیب دیده ای که قادر به حرکت دادن دست خود نیست، رفتار جایگزین ندارد! زیرا رفتار قبلی او (دست دادن) آگاهانه و هدفمند نبوده بلکه تنها یک واکنش ناشی از شرطی شدن بوده است.( جعفری:210 و 211)
تأکید بر جایگاه ویژة دروس قرآن و تعلیمات دینی در نظام آموزشی از آن جهت صورت می گیرد که هدف اصلی، یادگیری عملی و التزام به کاربرد آموخته هاست. آموزه هایی که قابل حصول و انسان سازند و دامنة آن ها از حوزة نظری فراتر می روند و تمام ارکان و شئون زندگی فرد را دربرمی گیرند.
اساساً این نوع تربیت با تمامی واقعیات خارجی زندگی انسان و پیوند او با هستی ارتباط دارد. لذا جهت نیل به هدف و نقطة مشخصی که تربیت دینی در پی آن است، باید برنامه ریزی شود. برنامه هایی که مشتمل بر نحوة ارتباط فرد با خدا، مردم، طبیعت و خودش باشد. بدیهی است چنین برنامه ای بر پایة اصول مشخصی که از باید و نبایدهای معین برمی خیزد و بر مبنای قواعدی که توسط مربیان لحاظ می شود، تدوین خواهد شد.
برخی از عمده ترین مشکلات آموزش و یادگیری دروس دینی به مواد و محتوای آموزشی مربوط می شود. در سال های اخیر در جهت کیفیت بخشی به محتوا اقدامات مؤثری صورت گرفته که از جملة آن ها تغییر کتب درسی و تألیف محتوای جدید است. این تغییرات در دورة ابتدایی به تألیف & هدیه های آسمان& و در دورة راهنمایی به تألیف & پیام های آسمان& منجر شد و در دورة متوسطه نیز تألیف & دین و زندگی& قدم مثبتی است که در جهت ترغیب دانش آموزان به یادگیری محتوای دینی برداشته شد.
هدف مشترک در این تغییرات، اجرای سیاست خاصی است که در صدد ایجاد باورهای قلبی در فراگیرندگان از طریق اقدامات فکری و فعالیت های عقلانی خود آن هاست. ( حدادعادل:41)
در شرایط کنونی، عموم مخاطبان شاید در بعد اعتقادی مشکلی نداشته باشند ولی هرچه به ابعاد عملی و رفتاری نزدیک می شویم، وضعیت، به نسبت، نامطلوب تر می شود.
جنبة رسمی داشتن نظام آموزشی و تلقی رسمی و فاقد بار تربیتی از سوی دانش آموزان، به خصوص در مقاطع بالاتر، نوع تحصیلات و مدرسه، نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و به کار گرفته نشدن الگوهای مناسب و شایسته از مواردی هستند که از دیدگاه صاحب نظران، در تقویت نشدن و توسعه نیافتن رفتار دینی و اخلاقی دانش آموزان و بهره نگرفتن آنان از انبوه فعالیت های تربیت دینی و اخلاقی موجود تأثیر گذارند.1
این در حالی است که در نظام آموزشی تدریس مفاهیم و آموزه های قرآنی، به ویژه مهارت روخوانی قرآن به نحو مطلوب صورت نمی گیرد و دانش آموزان ابتدایی در شرایطی به دورة تحصیلی راهنمایی وارد می شوند که قادر به روان خوانی و روخوانی قرآن نیستند. این امر مشکلات دبیران راهنمایی را افزایش می دهد؛ زیرا زمانی را که باید به آموزش مفاهیم قرآن اختصاص دهند، بالاجبار صرف یاددهی دوبارة روخوانی قرآن می کنند. این ضعف زمانی آشکار می شود که متوجه می شویم دانش آموزی که پس از سال ها تحصیل و آموزش این دروس، در زمان پایان تحصیل خود هنوز به روخوانی قرآن در حد نسبی آشنا نشده و مفاهیم قرآن نیز در زندگی وی عینیت نیافته است.
اینجاست که مهم ترین مشکل در نظام آموزشی رخ می نماید و ضرورت به کارگیری روش های مناسب آشکار می شود. مشکل آموزش دهنده و میزان مهارت وی در یاددهی مفاهیم دینی به گونه ای است که به تغییر رفتار مطلوب در دانش آموزان منجر گردد. در حال حاضر شیوه های گوناگونی در تدریس دروس دینی و قرآن مورد استفادة دبیران و آموزگاران در دوره های مختلف آموزشی است. غالب این شیوه ها بر پایة روش های قدیمی و سنتی بوده است و گاهی بدون آموزش قبلی تنها به اتکای تجربة شخصی معلم توسط خود وی انتخاب می شود. شیوه هایی چون سخنرانی، داستان گویی، تمثیل و نمایش و... عمدتاً در آموزش دروس دینی کاربرد دارند و به کارگیری آن ها تا حدی ضروری است. اما با توجه به محتوای دروس نمی توان به این شیوه ها اکتفا نمود. علاوه بر این، به کارگیری همین شیوه ها نیز اگر با روش اصولی صورت نگیرد، فاقد کارایی لازم خواهد بود. زیرا حتی جذاب ترین داستان ها و خوش صحبت ترین سخنوران نیز ممکن است ملال آور باشند و تأثیر لازم را بر مخاطب خود نگذارند و یا اساساً بی تأثیر شوند. پس صرف قدیمی و سنتی بودن شیوة دلیل نقد آن نیست بلکه نحوة به کارگیری آن در شرایط نامناسب مشکل آفرین است.
در این نوشتار نقدهای زیر را در به کارگیری روش های سنتی رایج یادآور می شویم و ضمن آن برخی روش های جایگزین را که به ندرت مورد استفادة دبیران قرار می گیرند، به صورت پیشنهاد معرفی می کنیم.
یکنواختی و سکون
از آنجا که تغییرات محیط اطراف بیش از سکون آن توجه انسان را جلب می کند، برای توجه بیشتر لازم است در محرک های دیداری و شنیداری دانش آموزان تغییراتی ایجاد شود. بنابراین، سخنرانی یا قصه گویی با تمام جذابیتی که ممکن است در محتوا داشته باشند اگر به صورت یکنواخت و بی تحرک ارائه شوند، نه تنها توفیقی در آموزش مباحث نظری نخواهند داشت بلکه مخاطبان را آرام آرام در خواب فرو خواهند برد.
نبودن هماهنگی بین صدا، حرکات، ژست های معلم و وضع چهره با محتوای کلام تأثیر آن را در مخاطب بسیار کاهش می دهد. جلب تنها حس شنیداری مخاطب، بدون اینکه حس دیداری اش وادار به فعالیت شود، بار چندان مثبتی نخواهد داشت. جذابیت این روش، در مقایسه با تماشای فیلم، ضعف آن را به خوبی آشکار می سازد؛ زیرا توجه مخاطبان به فیلم به واسطة فعال بودن دو حس دیداری و شنیداری بسیار بیشتر از توجه به سخنرانی است.
باید توجه داشت که دانش آموزان از نظر به کارگیری قوای دیداری و شنیداری سه دسته اند: (ساجدی،ش42 : 7 و 8)
برخی دارای حافظة دیداری هستند و با نگاه کردن مطلب را می آموزند. برخی دارای حافظة شنیداری اند و با گوش دادن مطالب را یاد می گیرند. برخی نیز با به کارگیری هردو قوه به یادگیری می پردازند. در صورتی که دبیر بتواند از ابتدای سال استعداد هر یک از دانش آموزان را تعیین کند و بر حسب استفادة بیشتر از یک قوه جای آنان را در کلاس مشخص کند، کمک بسیار مهمی به آنان کرده است. برای تعیین نوع استعداد، می توان داستانی کوتاه و تخیلی را با ژست ها و حرکات مهیج دست و صورت بیان کرد و سپس از آن ها بخواهیم آن را بازگو کنند. کسانی که در نقل داستان همان حرکات دبیر را از خود نشان می دهند، دارای استعداد دیداری، و آنان که مو به موی داستان را بدون توجه به حرکات گوینده باز می گویند، دارای استعداد شنیداری هستند. میان این دو گروه نیز دسته ای هستند که هم داستان را کامل بیان می کنند و هم تا حدودی به حرکات گوینده توجه نشان می دهند. پس می توان روش سخنرانی و قصه گویی را برای شنیداری ها مناسب دانست؛ مشروط به اینکه تنها به این دو روش اکتفا نشود.
غیرفعال بودن
روش های آموزشی یا فعال اند یا غیر فعال. در روش فعال یادگیری با مشارکت یادگیرنده صورت می گیرد. در حالی که در روش های غیرفعال دانش آموز به مثابه ظرفی خالی است که معلم به صورت کاملاً یک طرفه آن را با آموزش خود پر می کند. در شیوة فعال، مخاطب با تلاش و تکاپوی خود، بیشتر با درس و محتوای آموزشی درگیر می شود. در حالی که در روش غیرفعال ذهن مخاطب منفعل از آموزش معلم است. از مزایای روش فعال می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- تقویت توانایی های ادراکی مخاطب
- بارورسازی قوای فهم و تجزیه و تحلیل مخاطب
- رشد و افزایش اعتمادبه نفس
- ایجاد آمادگی برای شرکت فعال در بحث و گفت وگو
- ایجاد تمرین در تعامل با دیگران و تشخیص رفتار مناسب.( همان:85 )
جهت عکس موارد فوق، نتیجة رویکرد و روش غیرفعال خواهد بود. زیرا روش غیرفعال مخاطب را از یادگیری به صورت رویارویی با مسائل بازمی دارد. زیرا مخاطبی که همواره شاهد حل مسائل به دست معلم است هرگز نمی تواند مستقل از معلم با مسائل مواجه شود و راهکار لازم را برای مواجهه با مسائل فرا نمی گیرد. لذا چنین مخاطبی هنگام رویارویی با مشکلات دائماً دچار پریشانی و اضطراب خواهد بود.
این روش، به خصوص در مسائلی چون تجزیه و تحلیل باورهای دینی، بسیار آسیب زاست. زیرا هدف در آموزش و تربیت دینی، رسیدن به رفتار مطلوب و ارزشمند مورد تأیید دین است و تجلی یافتن باورهای مذهبی در عمل افراد، مستلزم تعمیق باورها و ارزش هاست. در حالی که با روش های غیرفعال رایج در نهایت نتیجه ای جز حفظ آموخته ها به دست نمی آید. همان آموخته ها نیز، بعد از برگزاری امتحان و کسب نمره، به فراموشی سپرده می شوند و چون درونی و نهادینه نشده اند به سرعت رنگ می بازند و در زندگی عملی مخاطب جایگاهی نخواهند داشت.


شیوه های فعال
روش پرسش و پاسخ سقراطی: اگر در کلاس های دینی مخاطبان را به فکر کردن پیرامون مفاهیم دینی تشویق کنیم تا بتوانند با هدایت غیرمستقیم معلم از مجهول به معلوم برسند، یادگیری بسیار جذاب تر و ماندگارتر صورت خواهد گرفت. در این شیوه ذهن فراگیرنده دست به خلاقیت می زند و انگیزه و اعتمادبه نفس او را برای مشارکت در بحث افزایش می دهد. با این روش، پرسش ها با نظارت معلم به سوی پاسخ هدایت می شوند و با جمع بندی دیدگاه مخاطبان، پاسخ صحیح توسط وی تکمیل، نهایی می گردد
فعالیت علمی گروهی:دانش آموزان بیشتر در حوزه های ورزشی و تفریحی گروه تشکیل می دهند اما برای تقویت انگیزه های دینی چنین گروه هایی دیده نمی شود. و تشویق و ترغیبی هم از سوی اولیای مدارس صورت نمی گیرد. معلمان باید با طرح موضوعات دینی مرتبط به درس و با توجه به علایق مشترک دانش آموزان آن ها را گروه بندی و سپس به انجام پژوهش های دینی ترغیب کنند.
آموزش چهره به چهره: با توجه به تراکم دانش آموزان در یک کلاس، این روش برای کسانی ضروری است که به دلایلی نسبت به دین و دیانت احساس تنفر دارند و به درس دینی دل نمی دهند یا پذیرش باورهای دینی در آنان منوط به حل پاره ای از ابهامات بی پاسخ است. بدیهی است که معلم باید اختصاصاً از این روش برای افراد مشخصی استفاده کند.
توجه به مخاطب محوری: غفلت از نیازها و علایق فراگیرندگان سبب می شود که معلم تنها پاره ای از اندوخته های فکری خود را در کلاس های متعدد تکرار کند و بدون در نظر گرفتن نیازها و شرایط درونی و بیرونی مخاطبان آنچه را می داند بیاموزد. در حالی که مدرس دینی باید همواره آمادة پاسخ گویی به ابهامات و شبهات دینی فراگیرندگان باشد و با مطالعة مستمر، توانایی خود را در این جهت افزایش دهد.
تأکید و التزام بر تمرین مستمر: شاید در برخی دروس فراگیری ذهنی به سرعت انجام شود اما در آموزش دینی، که مفاهیم بیشتر انتزاعی اند، ضرورت تمرین و ممارست بیشتر به چشم می خورد. آموزش های عملیِ مرتبط با مفاهیم دینی اگر بدون تأکید بر تکرار و تمرین رها شوند، چه بسا خشتی باشند که تا ثریا کج پیش خواهند رفت. صحیح خوانی قرآن و آدابی چون وضو، نماز، تیمم و... از این دست آموزش هایی هستند که در همان مراحل اولیة یادگیری باید مورد توجه و در صورت نیاز مورد تصحیح و اصلاح قرار گیرند. در غیر این صورت آنچه تثبیت می شود یادگیری غلط است که به مرور زمان اصلاح آن دشوار یا ناممکن می گردد.
پرهیز از تحکّم و تحمیل و بهره گیری از حکمت و تحلیل: تحلیل آموزه های دینی عامل مهمی در تقویت خردورزی است. آنچه با خرد و برهان حاصل می شود بسیار پایدارتر است از آنچه صرفاً درسی از دروس تلقی شود و آن را باید فرا بگیرند. فهماندن آموزه های دینی از طریق به کارگیری قوای فکریِ مخاطب به مراتب توفیق بیشتری در آموزش دینی دارد. معلم نباید با زبان تحکم و تحمیل عقاید خود از مخاطب بخواهد چشم بسته تعالیم وی را بپذیرد. شرایط کنونی جامعه و تأثیر فضاهای فکری و فرهنگی متفاوت، این حقیقت را آشکار می سازد که اگر مخاطب، متناسب با سن خود، تحلیلی از موضوع دینی دریافت نکند، تأثیر اندکی از آن خواهد پذیرفت. در حالی که اگر مخاطب مخاطب در مواجهه با موضوعات دینی تحلیل درستی داشته باشد، احساس خواهد کرد که در پرتو این آموزه ها می تواند بازبینی مجددی در زندگی خود داشته باشد. در قرآن کریم از این روش به & بصیرت& تعبیر شده است:
& قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَة& (یوسف /108)بگو این راه من است که با بصیرت به سوی خدا دعوت می کنم.
آموزشی که نه تنها اندیشة مخاطب را بارور نسازد بلکه او را به رکود بکشاند، توفیقی در تبیین آموزه های آسمانی نخواهد داشت. روشی کارآمد است که به اقناع مخاطب بینجامد. البته اقناع کار ساده ای نیست. لذا برای کسب توفیق باید موقعیت مخاطب از نظر ساختار روحی، روانی، تعصبات قومی و قبیله ای، عادات و رفتارهای غلط تثبیت شده، پیش فرض های نادرست و... مورد توجه قرار گیرد
شیوة مناظره و احترام به نظر مخالف:ضرورت استفاده از این روش در دورة متوسطه، بیش از دو دورة دیگر، به چشم می خورد. به دلیل رشد عقلی و فکری بیشتر دانش آموزان در این دوره و شکل گیری نسبی آنان از جهت عقیدتی، ممکن است معلم دینی با دانش آموزانی رو به رو شود که دعاوی مخالف یا شبهات خاصی دارند. اگر معلم فرصت طرح آزادانة این مسائل را به دانش آموزان ندهد و یا بعد از طرح هر مسئله پاسخ مناسبی به آن نداشته باشد، هم حق طرح مسئلة دانش آموز را زیر پا می گذارد و هم اعتبار خود را زیر سؤال می برد و از نظر عاطفی فضای کلاس را به حمایت از مخالف می کشاند. مهم ترین عاملی که دبیران را به چنین واکنش های نامناسب می کشاند، بی اطلاعی معلم و کم سوادی خود اوست. ترس از ناتوانی در پاسخ گویی، معمولاً معلم را به این سو می کشاند که اساساً اجازة طرح شبهه یا نظر مخالف به دانش آموزان ندهد.
اجتناب از تحقیر نظر مخالف و تعصب نداشتن نسبت به نظر موافق: گاهی معلم در مقام اثبات عقیدة خود چنان افراطی عمل می کند که جانب داری مخاطبان را در پذیرش آن عقیده از دست می دهد نیز ممکن است به لجاجت آنان بینجامد. حق محوری معلم آن است که عقیدة مخالف را اولاً به درستی و بدون دست کاری در آن بیان کند و سپس با به چالش کشیدن آن، بر اساس اصول منطقی آن را نقض کند و صحت ادعای خود را به اثبات برساند.
نادیده گرفتن نکات مثبت نظر مخالف: نقد نظر مخالف چنانچه شامل تمامی جهات و نکات مربوط به آن باشد، معلم را بی انصاف نشان می دهد و نوعی حق برای مخالف ایجاد می کند و نتیجه جهات منفی عقیدة مخالف بی نقد و بی پاسخ باقی می ماند. معلمانی که هیچ نقطة روشنی در کلام مخالف خود نمی بینند، غالباً با تمام جنبه های یک تفکر مخالفت می کنند؛ بدون آنکه جهات خوب و بد آن را از یکدیگر تفکیک کنند. این نوع برخورد موجب می شود که نقد وی بر سخن مخالف به حساب یک سو نگری و کوته بینی وی گذاشته شود و فاقد اعتبار تلقی گردد.
بومی سازی: آنچه در قالب محتوای آموزشی در اختیار دبیران و دانش آموزان قرار گرفته است، در سراسر کشور یکسان است و همة اقوام و طوایف متن آموزشی واحدی را مطالعه می کنند و با آن امتحان می دهند. حال اگر ایجاد و تثبیت رفتارهای مطلوب دینی را هدف اصلی تربیت دینی بدانیم، توجه به مؤلفه های بومی ضرورت می یابد. تفاوت های فرهنگی موجود میان اقوام و طوایف متنوع در کشور ایجاب می کند که محتوا و شیوه های آموزشی نیز به تناسب، متفاوت باشند. مثلاً در کتاب های درسی دانش آموزان ساکن شهرهایی که بیشتر در معرض تهاجم اندیشه های انحرافی هستند، باید نحوة دفاع از مبانی تشیع و اسلام راستین جایگاه ویژه ای داشته باشد.************
عدم اکتفا به روش های آموزش مستقیم: کسی که در صدد تعلیم و تربیت دینی است، فراگیرنده را مستقیماً مورد خطاب قرار نمی دهد. این روش برگرفته از قرآن است. در موارد متعددی از قرآن کریم، رسول مکرم(ص) مورد خطاب واقع شده است، در حالی که منظور، مؤمنان گرویده به او هستند. امام صادق(ع) می فرمایند: نَزَلَ الْقُرآنُ بِایّاکَ اَعنی وَ اسْمَعی یا جَارَه (قرآن به سبک & به تو می گویم ولی همسایه، تو بشنو& نازل شده)، همان ضرب المثل معروف & به در می گوید تا دیوار بشنود& . لازم است گاهی قالب و عنوان کلاس های تربیت دینی با محتوای دینی در ارتباط مستقیم نباشد. چه اشکالی دارد که تحت عنوان کلاس های بهداشت و سلامتی، عبادات و تکالیفی چون وضو، غسل، روزه و... آموزش داده شود؟ حتی می توان آموزش این امور را به افراد شایسته ای که عنوان دینی ندارند بسپاریم؛ مثلاً معلم ریاضی، کامپیوتر، زیست شناسی و... تا در خلال دروس خود آموزه های اخلاقی و دینی را به مخاطبان بیاموزند.
ارائة نمونه و الگو برداری: یکی از مهم ترین اصول تعلیم و تربیت اسلامی، نقش اساسی الگوها در تبعیت فراگیرندگان از مربیان است. عامل بودن خود معلم به آنچه تحت عنوان آموزه های دینی به فراگیرندگان می آموزد، باعث می شود که آنان به سطوح بالای حیطة عاطفی و برانگیختگی لطافت احساس نزدیک تر شوند. در این صورت آثار مثبت و سازندة عملکرد معلم در تبعیت فراگیرندگان قابل مشاهده خواهد بود.
در عرفان اسلامی، نقش استادی که متربی خویش و نقاط ضعف او را بشناسد و راه درمان را از راه عمل صحیح خود به او یادآور شود، مطلبی مورد اتفاق است. شرایط کنونی جامعه به گونه ای است که زمینة آموختن صفات اخلاقی و قرآنی در جامعه به راحتی مهیا نیست. از طرف دیگر خانواده ها هم در این زمینه ضعیف عمل می کنند و تنها به اتکای الگوهای عملی می توان آنان را به ارزش های دینی ترغیب نمود.
بررسی شیوة تبلیغی معصومین(ع) به خوبی بیانگر کارایی این شیوه است و غفلت از آن قطعاً آسیب های جبران ناپذیری، که امروزه نیز به خوبی قابل مشاهده است، به دنبال خواهد داشت. در تاریخ اسلام می خوانیم که پیامبر مکرم اسلام(ص) حتی در نشست و برخاست معمولی با مردمان عصر خود، معلم اخلاق بود و نحوة خوردن و آشامیدن و رعایت نظافت شخصی و... تا حکومت داری و قضاوت و... را به طور عملی به آنان آموزش می داد.
پیشنهاد می شود برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر کلاس های دینی، علاوه بر بازنگری در محتوای درسی، ساعات مشخصی به دبیران اختصاص یابد تا هم زمان با تدریس، با مزایای روش های نوین و آسیب های گوناگون روش های معمول بیشتر آشنا شوند و سطح آموزشی خود را ارتقا دهند.
تقسیم بندی روش های تدریس
1- روش های تاریخی ( = سنتی ) : روش های که در گذشته ی بسیار دور تا کنون به کار می رفته است مانند : روش سقراطی ، روش مکتبی .(صفوی ، امان الله ، 1370)
2- روش های نوین : روش هایی که متکی بر یافته های روان شناسی و علوم تربیتی جدید هستند . امان الله صفوی در این طبقه بندی روش های زیر را نام می برد، که گاهی اوقات فنون تدریس را که از لحاظ مفهوم غالبا" با روش ها متفاوت اند ، در زمره ی آن قلمداد می کند مانند : روش تو ضیحی ، سخنرانی ، اکتشافی ، حل مسئله ، مباحثه ، پرسش و پاسخ ، واحد کار ، بازی های رقابتی و ... ( برای مطالعه بیشتر ر. ج . ش به کلیات روش ها و فنون تدریس ، امان الله صفوی )
شعبانی ( 1372) الگوها و روش های تدریس را به صورت دیگر معرفی و طبقه بندی می کند . در بحث ایشان از الگو ها ، دو الگوی ((پیش سازمان دهندهorganizer – model p readvance )) و (( حل مسئله problem – solvingmodel )) مورد تاکید قرار گرفته اند .

منظور از الگوی پیش سازمان دهنده فعالیت های معلم مدار و هدف از الگوی حل مسئله فعالیت ها یی بر اساس شاگرد مداری است .
از دیگر الگو های تدریس mechanistic modle و organistic modle را می توان نام برد . در الگوی مکانیستیک هدف آموزش و پرورش انتقال فرهنگ و پر کردن ذهن آدمی و شکل دادن به رفتار است . در تمامی مراحل اجرایی این الگو ، معلم مرکز و نقطه ی اتکای دانش آموزان در تمامی فعالیت هاست.‏ در مقابل در الگوی ارگانیستیک هدف آموزش و پرورش به ظهور رسانیدن توانایی های بالقوه ی دانش آموزان است . در این الگو نیاز های شاگردان در درجه ی اول اهمیت قرار دارند، به همین دلیل این الگو را می توان یک الگو ی شاگرد مدار نامید .
الگو ی عمومی تدریس :این الگو از معروف ترین الگو های تدریس است که برای اولین بار توسط رابرت گلیزر در سال 1961 مطرح گردید و بعدها کسان دیگری از جمله راجرز رابینسون در سال 1971 تغییراتی در آن به وجود آورد . فرآیند تدریس را در این الگو می توان به پنج مرحله تقسیم کرد : 1- تعیین اهداف تدریس 2- تعیین رفتار ورودی و ارزشیابی تشخیصی 3- تعیین شیوه ها و وسایل تدریس 4- سازمان دهی شرایط و موقعیت آموزشی 5- ارزشیابی و سنجش عملکرد فعالیت های آموزشی .
در راستای تمامی روش ها و الگو های تدریس، توجه به این نکته ضروری است که یکی از پدیده های مهم در سال های اخیر در نظام آموزشی انفرادی کردن آموزش است . آموزش انفرادی به معنی آموزش بر اساس توانایی شاگرد است .
ازدیگر روش های جدید آموزشی که در فعال کردن شاگردان بسیار موثرند ، می توان روش مسئله ای و روش واحدها (واحد موضوعی - واحد تجربی - واحد پروژه ) را نام برد .در این روش ها بر خلاف روش های آموزش انفرادی؛ تعامل اجتماعی ، احساس مسئولیت ، انگیزه ی درونی ، رابطه ی مطلوب بین خودشاگردان و معلمان با شاگردان ، رابطه ی نزدیک بین آموخته ها و شرایط واقعی زندگی به نحوشایسته ای وجود دارد.

مهم ترین ویژگی های روش های تدریس فعال
1- در روش های فعال تدریس یادگیری عبارت است از تغییرات تجربه بر اثر رفتار یادگیرنده و کسب ساخت جدیدی از عملیات ذهنی . در این روش هایادگیری تابع تحول ذهنی کودک است.و تحول روانی توضیح دهنده یادگیری است .(کریمی،1373)
2- یادگیری در روش های فعال تدریس بر پایه اکتشاف و استقرار است . ولذا در این روش ها چگونه یادگرفتن مهم تر از چه چیز یادگرفتن است .در روش های تعاملی دانش آموزان روش یادگرفتن را نیز یاد می گیرند.
3- ماهیت یادگیری، تعاملی است خلاق که بدون وقفه بین دانش آموز وموقعیت آموزشی در جریان است .همان طور که پیاژه نشان داد،بیش تر آموخته های مهم ما حاصل تعامل بادیگران است. درروش های فعال تدریس آنچه دانش آموزان انجام می دهد ، سبب یادگیری می شود. یادگیــرنده بر اثر تاثـیر خود بر محیــط وواکنش فعال در برابر عمل محیط به پیـشرفت دست می یابد .
4- معلمان فعالیت های یادگیری از طریق تعاملی را به گونه ای سازمان می دهند که دانش آموزان حقیقتا" به یکدیگر وابسته باشندوهیچ یک از اعضاء گروه نمی تواند موفق شود مگر این که تمام اعضا موفق شوند. شعار کلاس تعاملی وهمیاری این است: یا همه نجات می یابیم یا همه غرق می شویم.(الیس و والن،1379)لذا در این روش ها جنبه های منفی رقابت دانش آموزان از بین می رود.
5- یادگیری واقعی در این روش ها عبارت است از فرایند تغییر دادن ادراکات جدید برای هم خوان کردن آنها با ساخت های شناختی فعلی از یک سو و تغییر دادن ساخت های شناختی برای هم خوان کردن آن با ادراکات جدید .
6- یادگیرنده منبع اصلی تحول خویشتن است .یادگیری فعالیتی است که از فراگیرنده سر می زند و دایما در حال تحول است . ولذا یادگیرنده هم تجربه را تغییر می دهد و هم خود را براساس تجربه تغییر می دهد
7- فرایند یادگیری در زمان انجام دادن فعالیت دانش آموزان فرایندی خودگردان ، خودفرمان ، خودنظم جو و خودرهبر است.
8- در روش های فعال تدریس یادگیری از ثبات وپایداری بیشتری برخوردار است. دانش آموزان اغلب در سطوح بالاترحیطه شناختی درگیر می شوند.و اکتسابات یادگیرنده در عمق حیطه های عاطفی و رفتاری نیز رسوخ می کند .دیوید جانسون(1989) معتقد است: وقتی آنچه را فرامی گیرید برای دیگری توضیح دهید یادگیری شما بسیار بیشتر از زمانی است که یادگیری فقط از طریق گوش کردن یا خواندن چیزی به تنهایی انجام می شود.
9- در تدریس تعاملی بیشتر بر انتخاب آزاد معیارهاوارزش ها برای رسیدن به حقایق علمی- اجتماعی براساس فعالیتی مردم سالارانه تاکید می شود. لذا سه اصل آزادی،مسئولیت وانتخاب نقش اساسی در این روش ها بازی می کنند.(شعبانی،1382)
10- در تدریس فعال وتعاملی هدف کسب حقایق علمی از طریق تحقیق،تفکر،مباحثه واستدلال منطقی،اصلاح وتقویت درک وفهم مهارتهای تفکر است.روش های تعاملی فرصت مناسبی برای یادگیرنده ها ایجاد می کنند،تا بتوانند بر تجربه های خود،بازتاب داشته باشند ودرنتیجه،قادر شوند تا تضادهای بین فهم ودرک های موجود خود را با تجربه های جدید،حل کنند وفهم و درک های بدیل را در نظر بگیرند.(لانیال لاکروکس،1383)
11- روش های تدریس فعال به اصلاح وتقویت مهارتهای همکاری واحترام به اندیشه های دیگران،پرورش تفکر انتقادی وتحمل اندیشه های مخالف منتهی می گردد.وقتی دانش آموزان با ویژگی های مختلف در یک گروه کاری برای یک هدف مشترک کار می کنند،آنها نسبت به یکدیگر علاقه واحترام پیدا می کنند.یادگیری از طریق همیاری از سویی باعث افزایش پذیرش اجتماعی افراد می شود وازسوی دیگر روابط دوستانه بین دانش آموزان را افزایش می دهد.(رابرت سالوین،1990)

دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 120 دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان, این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد مقدمه تربیت دینی یکی از مهم‌ترین اهداف نظام آموزشی کشور است و اهمیت و جایگاه ویژ ...

دانلود گزارش تخصصی معلمان


راهکارها


پیشنهادات


گزارش تخصصی فرهنگیان


بررسی


روش های نوین


تدریس


دروس


پیام های آسمانی


قرآن